نویسنده: محمد سوری*



 

چکیده

در تصحیح نسخه های خطی عموماً اختلاف نسخ را به صورت پاورقی در زیر صفحه نشان می دهند. بر این روش اشکالاتی وارد کرده اند از جمله این که متن را شلوغ و فضای زیادی اشغال می کند و در نهایت نسخه ها را به صورت کامل گزارش نمی کند. در کنار این روش، شیوه دیگری وجود دارد که به آن «سازواره انتقادی» یا «شیوه ریتر» می گویند. در این روش، برخلاف «شیوه پاورقی»، در داخل متن هیچ علامتی قرار نمی گیرد و اختلاف نسخه ها به طور کامل گزارش می شود و نسخه بدل ها فضای کمی را اشغال می کند و میان نسخه ها بدل ها و توضیحات مصحح کاملاً تفکیک می شود. این شیوه، نخست درخصوص کتاب مقدس به کار رفت و بعدها هملوت ریتر، آن را درباره کتاب های اسلامی به کار برد. در این مقاله با شیوه سازواره انتقادی و روش خواندن و تدوین آن آشنا می شویم.
کلید واژه ها: سازواره انتقادی، شیوه ریتر، اختلاف نسخه ها، تصحیح، نسخه های خطی

پیش گفتار

در تصحیح متون قدیم به طور کلی دو روش متمایز وجود دارد: یکی این که مصحح یکی از نسخه های موجود را اساس قرار داده، اشکالات آن را به کمک نسخه های معتبر دیگر برطرف کند و در ضمن، اختلافات نسخ دیگر را در حاشیه ضبط نماید. این روش، زمانی مفید خواهد بود که محصح نسخه مولف یا نسخه ای که به نظر مولف رسیده یا لااقل نسخه معتبری که نزدیک به زمان مولف استنساخ شده در اختیار داشته باشد. در غیر این صورت مصحح بهتر است از روش دوم استفاده کند و آن برگزیدن عباراتی است که به نظر او می تواند از خود مولف باشد، البته، این عبارات باید از حیث صورت محکم و آراسته و از حیث معنا دقیق و صحیح باشد. این روش را اصطلاحاً روش التقاطی خوانده اند. (1) از آنجا که به دلایل گوناگون از جمله اشتباهات کاتبان و بدخوانی های آنها و افتادگی های مکرر در نسخه ها و... ، در نسخه های خطی به ندرت می توان نسخه ای را یافت که شرایط نسخه مبنا و اصل قرار گرفتن را داشته باشد، عموماً در تصحیح نسخه های خطی از «روش التقاطی» استفاده می کنند. اختلاف نسخه ها را در حاشیه و پاورقی می آورند. معمولاً اختلاف نسخه ها و نسخه بدل ها را با دادن شماره ای در متن یا پاورقی منتقل می کنند. این روشی است که تاکنون در اغلب متون تصحیح شده به کار رفته است. ولی در کنار این روش که از این به بعد آن را «شیوه پاورقی» می نامیم، روش دیگری وجود دارد که به آن «سازواره انتقادی» (2) می گویند در این نوشتار شیوه کاربرد این روش و نیز تفاوت مزیتهای آن را بر «شیوه پاورقی» بازگو می کنیم.
نخستین بار، آنگاه که پژوهندگان کتاب مقدس در تصحیح این متن، با اختلاف شاید نسخه ها مواجه شدند، مردد بودند که در هر مورد، کدام ضبط را در متن مصحح بیاورند. در نهایت، آنها به این نتیجه رسیدند که با توجه به اینکه در بسیاری موارد ترجیح یک ضبط بر دیگری دشوار است، چرا که یا هر دو معنادار است، یا این که برحسب اعتقادات فرقه ای، هر فرقه یکی از این ضبط ها را معتبر و دیگری را مردود می داند آنها به این فکر افتادند که شیوه ای را برگزینند که در آن همه اختلاف نسخه ها ضبط شود، به نحوی که گویا خوانده همه نسخه ها را در اختیار خود دارد.البته مصحح کوشش خواهد کرد که بهترین ضبط را در متن بیاورد، ولی راه برای همه اهل فن باز است که ضبط مورد
تأیید خود را معتبر بداند. نخستین متن یونانی عهد جدید همراه با سازواره انتقادی»، در سال 1550 میلادی به دست رابرت استین پاریسی انجام پذیرفت. این شیوه بعدها درباره متون کلاسیک، از جمله نمایشنامه های شکسپیر، به کار رفت و در زبان لاتین (Apparatus Criticus) و در انگلیسی (Critical Appratus) یا همان «سازواره انتقادی» نام گرفت.

مزایای روش ریتر

در جهان اسلام، نخستین بار هملوت ریتر (3) (متوفای 1971)، خاورشناس آلمانی، شیوه «سازواره انتقادی» را با ایجاد تغییراتی اندک نسبت به آنچه در کتاب مقدس به کار می رفت، در مورد کتاب «سوانح» خواجه احمد غزالی (متوفای 520) به کار برد. به همین دلیل، گاه به این روش، «شیوه ریتر» نیز می گویند. (4) شیوه ریتر، در مقایسه با روش های سنتی دیگر، مزایای چندی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
1- مهم ترین ویژگی «سازواره انتقادی» این است که همه نخسه های موجود از یک متن را در برابر دیدگان خواننده قرار می دهد. به تعبیر هلموت ریتر، «خواننده این امکان را پیدا می کند که با استفاده از روایات مختلف همه نسخه ها خودش در داوری و ارزشیابی حرکت کند» (5). بدون اینکه در کلاف سردرگم پاورقی ها گم شود. گزارش کامل نسخه ها در شیوه پاورقی بسیار دشوار است.
2- در «سازواره انتقادی» هیچ علامتی در داخل متن مصحح قرار نمی گیرد. خواننده عادی و متخصص هر دو می توانند به سهولت از خواندن متن لذت ببرند. خواننده عادی بدون اینکه با دیدن علامت های مکرر پاورقی ذهنش پریشان و آشفته شود، به مطالعه خود ادامه می دهد و هیچ کاری به سازواره ای که در بخش پایین صفحه یا در انتهای فصل قرار دارد، ندارد. احتمالاً بسیاری از خوانندگان این نوشتار، تاکنون به مجموعه مصفنات شیخ اشراق به کوشش هانری کربن مراجعه داشته اند، بدون اینکه به آنچه در پایین صفحات آمده و در نظر بدوی عجیب و غریب به نظر می رسد، نگاهی کنند از متن بهره برده اند. از این رو، خواننده متخصص، هم از خواندن متن لذت می برد و هم با لحاظ نسخه بدل هایی که در «سازواره انتقادی» آمده، این امکان را پیدا می کند که با استفاده از روایات مختلف همه نسخه ها، خودش در داوری و ارزشیابی شرکت کند.
3- مزیت سوم، کاستن از حجم کتاب است. در «سازواره انتقادی» بیشترین حجم اطلاعات در کمترین فضای ممکن به خواننده ارائه می گردد. در حالی که، در شیوه پاورقی، همین مقدار اطلاعات گاه چندین برابر فضا را اشغال می کند. نگارنده از باب تجربه یک صفحه از سوانح ریتر را مجدداً به «شیوه پاورقی» تنظیم کرد. همانطور که می بینید فضای به کار رفته در شیوه پاورقی بسیار بیشتر از شیوه سازواره انتقادی است. علاوه بر این، در این تنظیم دوباره، برای یک متن نه سطری، 27 پاورقی به کار رفته است.
4- در ادامه همین نکته باید گفت که در شیوه پاورقی، میان علامت های پاورقی های توضیحی و علامت های پاورقی های مربوط به نسخه بدل، هیچ گونه تمایزی وجود ندارد. خواننده عادی که نمی خواهد سراغ نسخه بدل ها برود، بلکه تنها به دنبال توضیحات مصحّح است (توضیحاتی از قبیل استخراج منابع آیات و اقوال و معانی واژگان) باید با دیدن هر باره علامت پاورقی، نگاهش را به پایین صفحه ببرد و دست خالی باز گردد؛ زیرا در بیشتر موارد با نسخه بدل ها مواجه می شود. این امر خواننده را خسته می کند. ولی در «سازواره انتقادی» بخش پاورقی توضیحی، کاملاً از سازواره جداست و این مشکل خود به خود حل شده است. سازواره انتقادی، فقط برای ضبط نسخه بدل ها و گاه توضیحات مربوط به آن است مطالب توضیحی مصحح به هیچ وجه نباید در سازواره راه یابد؛ زیرا برخلاف هدف ما از تدوین سازواره است. توضیحات مصحح می تواند به صورت پاورقی (مانند کار هلموت ریتر در سوانح) یا به صورت یادداشت در پایان متن (مانند کار دکتر نصرالله پورجوادی در لغت موران) بیابد. به همین خاطر، توضیحات هانری کربن،در میان سازواره انتقادی حکمه الاشراق کار درستی نیست. می توان گفت که هانری کربن در محضر ریتر خوب شاگردی نکرده است.

راهکار تدوین سازواره انتقادی

پس از تهیه نسخه های خطی متن، اگر یکی از نسخه ها دارای ویژگی های پیشگفته بود، آن را به عنوان نسخه اصل قرار داده، اشکالات آن را به کمک نسخه های معتبر دیگر، برطرف و اختلافات نسخ دیگر را در «سازواره انتقادی» ضبط می کنیم. در این صورت، لازم است شماره برگ های نسخه اصل را در داخل متن مصحح آورده شود. معمولاً شماره برگهای نسخه اصل را، خواه در داخل متن یا در حاشیه، در داخل دو چنگگ (] [) یا در داخل دو
ممیّز (/ / ) قرار می دهند، ولی همان طور که گفته شد، در تصحیح نسخه های خطی کمتر چنین موردی پیش می آید و در بیشتر موارد باید از «روش التقاطی» استفاده کرد.
به هرحال، بهتر است هریک از نسخه ها را با یکی از حروف بزرگ لاتین مشخص کنیم. معمولاً ابتدا یا انتهای نام کتابخانه ای که نسخه در آن قرار دارد و یا ابتدا یا انتهای نام شهری که آن کتابخانه در آن قرار دارد، برای نسخه به کار می رود. ولی البته هیچ الزامی در این مسئله وجود ندارد. با توجه به کثرت نسخه ها در برخی متون می توان به دلخواه هر حرفی را برای هر نسخه ای برگزید. برای نمونه، هلموت ریتر در تصحیح سوانح نسخه های خود را چنین نامیده است: A= نسخه کتابخانه ایاصوفیا، K= نسخه کتابخانه کوپرولو، F= نسخه کتابخانه عاطف، N= نسخه کتابخانه نورعثمانیه، O= نسخه اول کتابخانه انجمن آسیایی بنگال، P= نسخه دوم کتابخانه انجمن آسیایی بنگال.
شاید به نظر برسد که چرا از حروف الفبای فارسی و عربی برای نشانه اختصاری نسخه ها استفاده نمی کنیم. باید گفت: استفاده از حروف لاتین برای پرهیز از اشتباه در خواندن سازواره انتقادی است؛ زیرا گاه نسخه بدل ها فقط در یک یا دو حرف با هم اختلاف دارند و ممکن است خواننده، عنوان نسخه خطی را با نسخه بدل اشتباه بگیرد.
در برخی نسخه های خطی مشاهده می شود که کاتب یا مالک نسخه، متن اثر را با نسخه ای یا نسخه هایی دیگر مقابله کرده واختلافات آنها را در حاشیه یادداشت کرده است. در واقع، نسخه حاضر دو یا چند نسخه است، نه یک نسخه. در این گونه موارد، برای نشان دادن اینکه ضبط ما مربوط به کدامیک از این نسخه هاست، می توان عنوان نسخه را با یک عدد کوچک مشخص کرد. مثلاً،اگر نسخه N دارای این حالت باشد، می توان هرگاه در حواشی نسخه اختلافی ثبت نشده بود، فقط از نشانه N و در موارد دیگر از یا و.. استفاده کرد.
حال براساس نسخه های خطی موجود، به تصحیح متن مورد نظر می پردازیم، آنگاه سطرهای متن مصحح را شماره گذاری می کنیم (معمولاً سه سطر در میان 3، 6، 9،... یا پنج سطر در میان: 5، 10، 15، ...)؛ زیرا شماره سطر در خواندن سازواره ای انتقادی نقش اساسی دارد. در شماره گذاری سطرها، به دو صورت می توان عمل کرد: هر صفحه را مستقلاً شماره گذاری و در صفحه بعد شماره گذاری را دوباره آغاز کرد، یا اینکه هر فصل
از متن را از آغاز تا پایان شماره پیوسته داد.به نظر می رسد.شیوه دوم از کارایی بیشتری برخوردار است؛ زیرا گاه در داخل سطرها یا بندهای یک فصل افتادگی و جابه جایی وجود دارد. اگر سطرها را به صورت صفحه ای شماره گذاری کنیم، در بیان این افتادگی ها یا جابه جایی ها با دشواری مواجه می شویم.

پی نوشت ها :

*دانش آموخته حوزه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علم و فرهنگ اسلامی. دریافت: 89/6/3- پذیرش: 89/8/3
mohammadsoor@ yahoo. com
1-احمد غزالی، سوانح، به کوشش نصرالله پورجوادی، ص هجده و نوزده
2-Appararus Cirticus
3-Helmutritter
4- احمد غزالی، سوانح، به کوشش هلموت ریتر، مقدمه نصرالله پورجوادی، ص شش.
5- برگرفته از: احمد غزالی، سوانح، به کوشش هلموت ریتر، مقدمه مصحح، ص شانزده.

منبع: نشریه پژوهش، شماره 3.